English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5964 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
brussels U دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
copies U رونوشت
repeat U رونوشت
repeats U رونوشت
copied U رونوشت
copying U رونوشت
copy U رونوشت
transcript U رونوشت
transcripts U رونوشت
carbon copy U رونوشت
carbon copies U رونوشت
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
carbon copy U رونوشت کاربنی
letter book U کتاب رونوشت
facsimiles U رونوشت گرفتن
replication U رونوشت دفاع
dump U رونوشت انباشتن
counterparts U همکار رونوشت
certified copy U رونوشت مصدق
transcripts U نسخه رونوشت
letter book U رونوشت نامه
counterpart U همکار رونوشت
carbon copies U رونوشت کاربنی
office copy U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت مصدق
exact copy U رونوشت عین
transcribing U رونوشت برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribe U رونوشت برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
transcript U نسخه رونوشت
facsimile U رونوشت گرفتن
memory dump U رونوشت ازحافظه
make a copy of U رونوشت برداشتن
facsimile U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
true copy U رونوشت مطابق با اصل
transcription U سواد برداری رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
deed of poll U سند بدون رونوشت
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
purveys U تهیه
purvey U تهیه
seating U تهیه جا
preparation U تهیه
preparations U تهیه
purveyed U تهیه
purveying U تهیه
off hand U بی تهیه
procurement U تهیه
housing U تهیه جا
supplied U تهیه
ministration U تهیه
provision U تهیه
supply U تهیه
supplying U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
photo imagery U تهیه عکس
fabricator U تهیه کننده
preparation fire U اتش تهیه
preparation U تهیه و ارایش
triplication U تهیه در سه نسخه
preparations U تهیه مقدمات
preparing U تهیه کردن
preparation U اتش تهیه
weaponry U تهیه سلاح
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
provision U تهیه کردن
on the stocks U د رشرف تهیه
lighting feeder U تهیه روشنایی
data processing U تهیه اطلاعات
furtherance U تهیه وسایل
triplicity U تهیه در سه نسخه
parasceve U روز تهیه
preparation U تهیه مقدمات
preparations U اتش تهیه
preparation of food U تهیه خوراک
catered U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
counter preparation U تیر ضد تهیه
procure U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
purveyance U تهیه خواربار
preparations U تهیه و ارایش
to make provision U تهیه دیدن
to find in U تهیه کردن
to bargain for U تهیه دیدن
preparation time U زمان تهیه
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
the preparation day U روز تهیه
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
preparator U تهیه کننده
preparatorily U بعنوان تهیه
prepare mortar U تهیه ملات
provisionment U تهیه خواربار
procuring U تهیه کردن
process U تهیه کردن
placements U تهیه شغل
placements U تهیه کار
placement U تهیه شغل
administer U تهیه کردن
base development U تهیه پایگاه
supplied U تهیه کردن
placement U تهیه کار
administers U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
pitched U تهیه دیده
processes U تهیه کردن
supplier U تهیه کننده
suppliers U تهیه کننده
supply U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
vacuum-packed تهیه شده
provide U تهیه کردن
provide U تهیه دیدن
preparation fire U تیر تهیه
laid on <past-p.> U تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
provided [that] <conj.> U تهیه شده
victualage U تهیه اذوقه
provides U تهیه کردن
Recent search history Forum search
1pedal pamping
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1اب جمع شده در ماشین لبآسشوئی را چه می گویند
2procuring activity
1 tofu معنی این کلمه تو دیکشنری نیست
0lower pair
0آچارکشی به انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com